سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و این معنى به لفظى دیگر از آن حضرت روایت شده است که : ] دل بیخرد در دهان اوست و زبان خردمند در دل او [ و معنى هر دو یکى است . ] [نهج البلاغه]
 

 

 

خبر کده


یک جانباز کنار ساختمان بنیاد شهید چادر زد.

پهن کردن وسایل و به قول برخی «آوردن ناموس» به کوچه و خیابان، از فرط مشکلات مالی، دیگر چندان جاذبه خبری ندارد. اما اگر آن اثاث که تنها به وسعت اشغال چند متر از پیاده رو دم در بنیاد شهید و امور ایثارگران است متعلق به یک جانباز 50 درصد باشد، مساله فرق می کند.

مختار حاجی عسگری جانباز 50 درصد همه چند پشتی و زیرانداز و چند کارتن وسایل و اثاث خانه اش را مقابل در بنیاد پهن کرده و چادری را سرپناه زن و دو فرزند دانشجویش کرده تا هم سقفی داشته باشند و هم اعتراض خود را به همه آنچه کم کاری بنیاد می داند، اعلام کند.

تازه از راه رسیده بودیم، صورتجلسه تخلیه خانه اش که از طرف شورای حل اختلاف صادر شده بود را دیدیم. بندهای نامه یی به تاریخ 14/4/83 را با هم خواندیم؛ «احتراماً بازگشت به نامه شماره 5032/04/200 مورخه 7/4/83 آن معاونت درخصوص برادر مختار حاجی عسگری جانباز 50درصد تحت پوشش این اداره کل با کد جانبازی 2301217442 به استحضار می رساند حسب تحقیقات مسکن به عمل آمده و همچنین اطلاعات پرونده این اداره کل نامبرده مستاجر بوده و تنها یک فقره وام به مبلغ 20 میلیون ریال در سال 82 دریافت کرده است. در ضمن تصویر استعلام از سازمان مسکن و شهرسازی مبنی بر فاقد سابقه مالکیت نامبرده در سیستم جامع و همچنین تصویر فرم تحقیقات مشاور تحقیق مسکن جهت مزید استحضار به حضور ارسال می گردد.» در گوشه یی از نامه پاراف شده بود؛ «بسمه تعالی، معاونت محترم مسکن هماهنگی جهت خرید اقدام شود، 17/4».


داشت می گفت؛ «از ساعت 7 روز گذشته اینجا هستم، چند نفر از مسوولان را هم دیدم، گفتم من 25 میلیون تومان از کجا بیاورم خانه رهن کنم، نمی توانم به زن و بچه ام بگویم روی این تکه کاغذ بنشینند، قبول دارم همه مشکلات ما حل می شود اما تنها روی کاغذ. آقای حقیقی رئیس مرکز هاتف را هم دیده ام، می گوید حل کردن کار تو، تنها از من برمی آید و هر زمان از اینجا بروی کارت را درست می کنم.»

به اتفاق یکی از این دوستان برای ارائه توضیحات خدمت جواد حقیقی مدیر مرکز هاتف بنیاد شهید و امور ایثارگران رفتیم که تنها توضیح شان فرستادن ما به دفتر روابط عمومی کل بود. حدود یک ربع ماندن در اتاق روابط عمومی و مذاکرات مسوول این دفتر با سایر مدیران به انتظار ما در دفتر ارتباط با رسانه ها، برای گرفتن فهرست خدماتی که به این جانباز ارائه شده انجامید. بیش از نیم ساعت معطلی در این دفتر و استفاده از محضر آقای فیضی خواه مدیر ارتباط با رسانه ها هم نتیجه یی نداد و کل توضیحات مسوولان بنیاد شهید و امور ایثارگران بعد از درنوردیدن 7 طبقه سازمان به توضیحات شفاهی یکی از کارکنان دفتر ارتباط با رسانه ها منتهی شد؛ «در سال 83، سه میلیون تومان بلاعوض، در سال 82، دو میلیون تومان وام، معرفی به تاکسیرانی در سال 71 و پاره یی خدمات دیگر که به اوایل دهه 70 برمی گشت همه مستندات بنیاد شهید برای ارائه خدمات قابل تامل به این جانباز 50 درصد بود.»

مختار حاجی عسگری پس از دوندگی های بسیار ما در بنیاد که حدود یک ساعت و نیم طول کشید از امضای نامه یی خبر داد که به موجب آن متعهد شده در صورتی که بنیاد مشکل زمین پدری اش را با شهرداری حل کند، دیگر از بنیاد مسکنی طلب نکند؛ «پدرم زمینی دارد که آن را ساخت و به من هم اجازه داده یک طبقه برای خودم بسازم تا از این آوارگی دربیایم، ساختم اما شهرداری براساس کمیسیون ماده 100 آن را تخریب کرد، الان از من تعهد گرفته اند اما خودشان تعهدی نداده اند که اگر این کار را نکردند آن وقت چه؟ نمی دانم. چهار سال است که نامه مکتوب را برای زمین و زمان چرخاندم، کاری از پیش نرفت، الان هم نمی توانم به قول شفاهی اعتماد کنم.»

حاجی عسگری امیدوار است قول پیگیری سه روزه از طرف مسوولان واقعیت داشته باشد و از این دربه دری دربیاید اما می گوید تا زمانی که مطمئن نشود عزمی برای انجام امورش وجود دارد، اینجا خواهد ماند، چون جایی برای ماندن ندارد.

اما یک روز پس از پیگیری های اعتماد، تماس های شهروندان جانباز و خانواده شهید از فراگیر بودن این مشکل حکایت دارد.

رضا ف. که به درخواست خودش اسم شهرتش به طور کامل نوشته نمی شود، در تماس با اعتماد می گوید که جانباز 60 درصد است و به خاطر نداشتن مسکن مجبور شده از تهران به کرج عزیمت کند و تاکنون تنها سه میلیون تومان وام برای مسکن آن هم 9 سال پیش از بنیاد شهید گرفته است. این جانباز 60 درصد مدعی است با دهقان ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران هم دیدار حضوری داشته اما تنها نتیجه آن دادن وام دوباره بود. رضا ف. می گوید؛ «هر بار مشکلاتمان را می گوییم با اصرار مقداری پول به صورت وام می پردازند و همه چیز به فراموشی سپرده می شود؛ «الان دیگر وام به درد من نمی خورد، فقط بدهی هایم بیشتر می شود. الان هم با حکم شورای حل اختلاف تمام دو میلیون پول پیش خانه کنونی ام به صاحبخانه داده شد و مجبورم تا 15 مردادماه خانه ام را تخلیه کنم و من هم با پنج نفر عائله به خیابان بیایم.»

علی ی. به شماره پرونده 14660/ 60/1 فرزند شهید است. او در تماس با اعتماد از یک ماه س ت در خیابان وحدت اسلامی، خیابان مختاری غربی، کوچه صفا، بن بست شهید عباس کاظمی می گوید. این فرزند شهید می گوید بعد از حکم تخلیه خانه 25 متری اش با زن و بچه اش دم همان خانه ساکن شده است. علی هم می گوید بنیاد در قبال خرید خانه به ما وام 16 میلیونی می دهد که با توجه به اینکه من هیچ پولی برای خرید خانه ندارم، هیچ وقت نمی توانم از این وام استفاده کنم. گفتنی است برخی از مسوولان بنیاد شهید به صورت غیررسمی از نقص قوانین موجود در این باره شکایت می کنند و مدعی اند بنیاد تنها وظیفه اجرایی دارد و هر چه ابلاغ کنند، آن کار را می کند.
نقل از سایت شیعه انلاین





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 87/5/2 ::: ساعت 12:9 صبح :::   توسط خبر کده 
    نظرات شما: بدون نظر